خلاصه داستان : یک ظالم از آینده آمده و یک کپی از “بیل” و “تد” می سازد و آنها را برای نابود کردن نسخه های اصلی شان می فرستد...

خلاصه داستان : یک دانش آموز دبیرستانی دوست دختر خود را به قتل می رساند و چندی بعد جسد او را به دوستانش نشان می دهد، واکنش دوستان او نیز به این موضوع به اندازه خود ماجرای قتل مبهم است...

خلاصه داستان : دو نوجوان در ظاهر خنگ تلاش می کنند که یک سخنرانی تاریخی را آماده کنند، آن هم به کمک سفر کردن در زمان با یک ماشین زمان...

خلاصه داستان : "نوربو" برای جستجو درباره تناسخ معلم درگذشته اش "دوریه" به سیاتل سفر می کند.جستجوی او به "جسی کنراد" ، "راجو" ، یک دختر سرراهی و دختری سطح بالا از هند منتهی می شود...

خلاصه داستان : فردی بنام «جانی منمونیک» که حامل اطلاعات است، در حال حمل یک بسته ی اطلاعاتی بزرگ در سرش می باشد. این بسته به قدری بزرگ است که اگر نتواند سر وقت آن را تحویل بدهد، ممکن است جانش را از دست بدهد...

خلاصه داستان : «فردی» (دیاز) یک رقاص است که برای صاف کردن بدهی با مالک کلوبی که در آن کار می کرده، قصد ازدواج با «سم کلیتون» (دی انفریو) را دارد. اما فردی در واقع عاشق برادر سم، «جی‌جکس» (ریوز) است و همین موضوع باعث اختلاف بین دو برادر می شود...

خلاصه داستان : مردی بی هدف که در زندگی اش کاری بجز قمار کردن و شراب خوردن انجام نمی دهد، بخاطر نیازش به پول، مربیگری یک تیم بیسبال لیگ کودکان را بر عهده می گیرد...

خلاصه داستان : رومانی، سال 1462. سلحشوری به نام «ولاد»، معروف به «دراکولا» (اولدمن) از نبرد با سپاهیان ترک باز می گردد و می فهمد که همسرش، «الیزابتا» (رایدر)، به تصور مرگ او خودکشی کرده است. «دراکولا» ایمانش را رها می کند و خون آشام می شود. لندن، 1897. «جاناتان هارکر» (ریوز) به ترانسیلوانی اعزام می شود تا معامله ی املاکی در انگلستان را با «کنت دراکولا» به پایان برساند...

خلاصه داستان : مستندی شامل پشت صحنه و نحوه ساخت فیلم بزرگ "ماتریکس 1999". همچنین مصاحبه ای کم یاب با برادران واچوفسکی که در مورد فیلم توضیحاتی ارائه می دهند، درون مستند گنجانده شده است.

خلاصه داستان : «هری سنبورن» (نیکلسن) خیال دارد دو روز تعطیل آخر هفته را با «مارین» (پیت) در ویلای کنار دریای مادر او بگذراند ولی از بخت بد قلبش در آن جا درد می گیرد. «اریکا بری» (کیتن)، مادر «مارین» با اکراه می پذیرد چند روزی از او مواظبت کند. اما خیلی زود «هری» در می یابد که به «اریکا» علاقه پیدا کرده است.